زندگی لذت بخش در نزدیکی دریا

هر بار که درباره دریا صحبت می‌کردیم، یک جمله به زبانم می‌آمد - «رو به دریا، با شکوفه‌های بهاری». هر بار که به کنار دریا می‌روم، این جمله در ذهنم طنین‌انداز می‌شود. بالاخره کاملاً می‌فهمم که چرا اینقدر عاشق دریا هستم. دریا به اندازه یک دختر خجالتی، به اندازه یک شیر جسور، به اندازه یک علفزار وسیع و به اندازه یک آینه شفاف است. همیشه مرموز، جادویی و جذاب است.
در مقابل دریا، چقدر کوچک بودن دریا حس خوبی به آدم می‌دهد. بنابراین هر بار که به کنار دریا می‌روم، هرگز به حال بد یا ناراحتی‌ام فکر نمی‌کنم. احساس می‌کنم بخشی از هوا و دریا هستم. همیشه می‌توانم خودم را خالی کنم و از اوقاتم در کنار دریا لذت ببرم.
دیدن دریا برای مردمی که در جنوب چین زندگی می‌کنند، جای تعجب ندارد. حتی ما می‌دانیم چه زمانی جزر و مد است. در زمان جزر، دریا کف دریا را زیر آب می‌برد و هیچ ساحل شنی دیده نمی‌شود. صدای برخورد دریا به دیواره ساحلی و صخره‌ها، و همچنین نسیم خنک دریا که از صورت می‌وزد، باعث می‌شود مردم فوراً آرام شوند. دویدن در کنار دریا با هدفون بسیار لذت‌بخش است. در پایان ماه و آغاز ماه قمری چینی، ۳ تا ۵ روز جزر و مد وجود دارد. بسیار پر جنب و جوش است. گروه‌هایی از مردم، پیر و جوان، حتی نوزادان، به ساحل می‌آیند، بازی می‌کنند، قدم می‌زنند، بادبادک بازی می‌کنند، صدف می‌گیرند و غیره.
امسال، صید صدف در کنار دریا در هنگام جزر، اتفاق شگفت‌انگیزی بود. چهارم سپتامبر ۲۰۲۱، یک روز آفتابی بود. من با دوچرخه برقی «باوما» خودم، برادرزاده‌ام را سوار کردم، بیل و سطل حمل می‌کردم و کلاه به سر داشتم. با روحیه‌ای بالا به کنار دریا رفتیم. وقتی به آنجا رسیدیم، برادرزاده‌ام از من پرسید: «هوا گرم است، چرا این همه آدم اینقدر زود آمده‌اند؟» بله، ما اولین کسانی نبودیم که به آنجا رسیدیم. خیلی آدم بودند. بعضی‌ها در ساحل قدم می‌زدند. بعضی‌ها روی دیوار ساحلی نشسته بودند. بعضی‌ها داشتند چاله حفر می‌کردند. منظره‌ای کاملاً متفاوت و پر جنب و جوش بود. افرادی که مشغول کندن چاله بودند، بیل و سطل برمی‌داشتند، یک ساحل مربع کوچک را اشغال می‌کردند و هر از گاهی دست‌هایشان را می‌بستند. من و برادرزاده‌ام، کفش‌هایمان را درآوردیم، به سمت ساحل دویدیم و یک دستمال جیبی از ساحل را اشغال کردیم. سعی کردیم صدف‌ها را حفر کنیم و بگیریم. اما در ابتدا، چیزی جز چند صدف و صدف پیدا نکردیم. متوجه شدیم که افراد کناری ما صدف‌های زیادی گرفته‌اند، حتی فکر می‌کردند بعضی کوچک و بعضی بزرگ هستند. ما عصبی و مضطرب بودیم. بنابراین سریع محل را تغییر دادیم. به دلیل جزر و مد، می‌توانیم خیلی از دیوار دریایی دور شویم. حتی می‌توانیم تا زیر وسط پل جی‌می پیاده‌روی کنیم. تصمیم گرفتیم کنار یکی از ستون‌های پل بمانیم. تلاش کردیم و موفق شدیم. در جایی که پر از شن نرم و آب کم بود، صدف‌های بیشتری وجود داشت. برادرزاده‌ام وقتی جای خوبی پیدا کردیم خیلی هیجان‌زده شد و صدف‌های بیشتری گرفت. مقداری آب دریا را داخل سطل ریختیم تا مطمئن شویم صدف‌ها می‌توانند زنده باشند. فقط چند دقیقه گذشت که متوجه شدیم صدف‌ها به ما سلام می‌کنند و به ما لبخند می‌زنند. آنها سرشان را از لاکشان بیرون آوردند و هوای بیرون را تنفس کردند. آنها خجالتی بودند و وقتی سطل‌ها شوکه شدند، دوباره در لاکشان پنهان شدند.
دو ساعت پرواز طول کشید و غروب نزدیک بود. آب دریا هم بالا آمده بود. جزر و مد بود. باید وسایلمان را جمع می‌کردیم و آماده رفتن به خانه می‌شدیم. پابرهنه روی ساحل شنی با کمی آب قدم می‌زدیم، خیلی فوق‌العاده بود. حس لطفی از نوک پا به بدن و سپس به ذهنم منتقل شد، احساس آرامش زیادی داشتم، درست مثل اینکه در دریا سرگردان باشم. در راه خانه قدم می‌زدم، نسیم ملایمی به صورتم می‌وزید. برادرزاده‌ام آنقدر هیجان‌زده بود که فریاد زد "من امروز خیلی خوشحالم".
دریا همیشه بسیار مرموز و جادویی است، برای درمان و در آغوش گرفتن هر کسی که از کنارش رد می‌شود. من عاشق زندگی در کنار دریا هستم و از آن لذت می‌برم.


زمان ارسال: 7 دسامبر 2021

دانلود کاتالوگ

از محصولات جدید مطلع شوید

تیم ir به سرعت با شما تماس خواهد گرفت!